صلح پایدار
چهار شنبه 24 / 3 / 1396برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج2، ص: 470 قوله تعالى: وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا 155 ابن بابويه ذيل اين آيه بسند خود از سعد بن عبد اللّه روايت كرده گفت فرمود حضرت قائم عليه السّلام ايسعد تقويت كنم تو را ببرهانيكه عقلت اطمينان پيدا كند خبر بده مرا از پيغمبرانى كه برگزيده آنها را خداوند و نازل كرد بر ايشان كتاب و تأييد نمود آنانرا بعصمت تا آن پيغمبران هادى و دليل امت باشند مانند موسى و عيسى آيا جايز است با بسيارى كمال و دانش آنها كه اختيار كنند و برگزينند منافقين و فاسقين را بگمان آنكه آنها از جمله مؤمنين هستند؟ عرض كردم خير جايز نيست فرمود پس چه ميگوئى نسبت بموسى با كثرت عقل و دانش او و با آنكه وحى بسويش نازل ميشد اختيار كرد و برگزيد از بزرگان قوم خود هفتاد نفر نيكوكار را از آن اشخاصيكه شك نداشت در ايمان و اخلاص آنها و اين اختيار موسى بخطا رفت و آن جماعت منافق در آمدند زيرا پس از آنكه ايشان را بميقات برد اظهار نمودند ما بايد خدا را بديده مشاهده كنيم پس وقتى اختيار شخص موسى بخطا رفت با آنكه پيغمبر خدا بود چگونه ساير مردم در اختيار خليفه خطا نميكنند. از اينجا معلوم ميشود كه كسى نميتواند شخصى را بامامت و خلافت برگزيند مگر آنكه عالم باشد بآنچه در دلهاى مردم است و ضماير آنها بر او هويدا باشد پس چطور مهاجرين و انصار ميتوانند شخص صالح و امينى را براى خود بامامت و خلافت اختيار كند در صورتى كه موسى اراده اصلاح داشت و اختيار او بخطا رفت.
در كافى ذيل آيه الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ «1» تا آخر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از نور در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام است. و نيز از ابو عبيده حذاء روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام از مراتب استطاعت و گفتار مردم سؤال كردم؟ اين آيه را تلاوت فرمود وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ سپس فرمود اى ابو عبيده مردم در رسيدن بگفتار حق مختلفند و تمام آنها هلاك شوند حضورش عرض كردم پس مراد از إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ كيست؟ فرمود آنها شيعيان ما هستند كه خداوند ايشان را بجهت اطاعت و پيروى نمودن امام آفريده است و غرض از رحمتى كه خداوند ميفرمايد وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ علم امام است فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ مراد ولايت و اطاعت امام است يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ پيغمبر و اوصياء و امامان ميباشند و منكر كسى است كه انكار فضل امام نموده و قائل بامامت نباشد و مراد از طيبات اخذ علم از امام و اهلبيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خبائث بيانات مخالفين امام و مراد از «ذنوب» گناهانى است كه پيش از شناختن امام مرتكب شده و «اغلال» سخنانى است كه شخص از پيش خود و بدون امر و دستور خدا و امام ميگويد و هنگاميكه شناخت امام و فضيلت او را خداوند بر طرف ميكند گناهان آن شخص را سپس ميفرمايد فَالَّذِينَ آمَنُوا مراد آنهائى هستند كه بامام ايمان آوردند و دورى كردند از پيروى جبت و طاغوت كه فلان و فلان است و توبه كردند از گناهان خود پاداش آنان بشارتى است در دنيا و در آخرة و امام عليه السّلام آنها را بشارت ميدهد بظهور حضرت حجة عليه السّلام و كشته شدن دشمنان و وارد شدن كنار حوض كوثر حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه معصومين عليه السّلام و نيز روايت كرده كه خداوند از پيغمبران سلف عهد و پيمان گرفت كه خبر بعثت پيغمبر خاتم را بامتهاى خود داده و آنها پيغمبر اكرم را بزبان يارى نموده و بامت هاى خود امر كردند كه آن حضرت را يارى نمايند و چون بامر پروردگار پيغمبر خاتم رجعت فرمايد پيغمبران سلف هم رجعت كنند تا آن جناب را در دنيا يارى نمايند و حفص بن غياث از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود موقعيكه موسى مشغول مناجات با خدا بود شيطان نزد او آمد يكى از فرشتگان باو گفت واى بر تو چگونه اميدوارى كه موسى را در اين حال كه بمناجات با پروردگار مشغول است اغفال كنى؟! شيطان جواب داد همانطور كه بپدر او آدم در بهشت اميد داشتم بموسى نيز اميدوارم، و سخنانى كه خداوند بموسى ميفرمود اين بود. اى موسى نماز را قبول نميكنم جز از بندگان متواضع در برابر عظمتم كه دل آنها پيوسته بذكر من مشغول بوده و خائف باشند و اصرار بر گناه نداشته و حق دوستان و اولياء مرا بشناسند، موسى عرض كرد پروردگارا آيا ابراهيم و اسحق و يعقوب از اولياى حضرتت نيستند؟ خطاب رسيد چرا آنها از اولياء ما ميباشند ولى منظور از دوستان كه گفتم كسانى هستند كه بخاطر آنها آدم و حوا و بهشت و جهنم را خلق نمودهام، موسى عرض كرد پروردگارا آنها چه اشخاصى ميباشند؟ فرمود محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و احمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نامش را از نام خودم مشتق نمودهام چه يكى از اسامى من محمود است و محمد از آن بيرون آمده احدهم يكى از اسماء من است كه احمد از آن اشتقاق يافته موسى در خواست نمود كه خداوند او را از امت آنحضرت قرار بدهد، فرمود دعايت را باجابت رسانيدم و بايد قدر و منزلت او و همچنين قدر و منزلت اهلبيت او را بخوبى بشناسى مثل او و مثل اهلبيتش و آنچه در طينت آنها ايجاد كردهام مانند فردوس است در بهشت كه نه برگ آن ريخته شود و نه طعمش زايل گردد هر كس آنها و حقشان را بشناسد در ظلمت جهل بردبارى باو عطا شود و در هنگام تاريكى نورى فراراهش قرار ميدهيم و دعا و درخواستهاى او را قبل از آنكه مرا بخواند اجابت كنم اى موسى هرگاه ديدى كه فقر بتو روى آورد بگو مرحبا بتو اى صفت نيكو كاران و چنانچه غنا و ثروت روى بياورد بدان كه پاداش گناهى تعجيل شده، اى موسى دنيا خانه عقوبت است آدم را بعلت ترك اولائى كه از او سرزده بود عقاب كردم، دنيا ملعونه است براى علاقمندان و دوستدرانش جز آنهائيكه در دنيا براى جلب رضا و خشنودى من زيست ميكنند، اى موسى بندگان نيكوكار من در حدود دانش خود از دنيا دورى ميجويند ولى بدكاران بقدر جهل و نادانى خويش بدنيا رغبت و ميل پيدا ميكنند، هر كه دنيا را اهميت داده و بزرگ بشمارد و چشمش بدنيا باشد محتاج شود، و آنكسى كه دنيا را كوچك شمرده و منشاء اثر نداند از زندگانى و لذات دنيا كامياب و برخوردار گردد:
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |